تولدی دیگر

Monday, February 23, 2009

عشق به توان دو

مادر دوتا جوجه بودن یه دنیای دیگه داره. هر کدومشون رو یه جوری دوست داری. با هر کدوم نوع رابطه و احساست فرق می کنه. باربدم که به دنیا آمد همون لحظه اولی که دیدمش، همون موقع که هنوز زیر تیغ جراحی بودم و محمد اونو آورد تا ببوسمش، نهایت عشقی که می تونستم بهش داشته باشم یهویی و یه دفعه به دلم ریخت. یه باره لبریز از عشق شدم. مادر شدم، لطیف و شفاف. انگاری که یه لایه از روحم برداشته شد. اما تجربه بارانم متفاوت بود. وقتی دیدمش گیج بودم. تکلیف خودمو نمی دونستم. بین احساسات مختلف غوطه می خوردم. تمام فکرم رو نگرانی در مورد حال و روحیه باربدم پر کرده بود.

توی بیمارستان که بودم، وقتی که باربد پیشم نبود همش نگرانش بودم و از محمد می خواستم که بیارتش پیشم. اما وقتی میامد و هی می خواست بیاد روی تخت پیش من و دور ورم وول میزد و از درد هلاک میشدم، با کلافگی به محمد می گفتم که ببردش. بعد از رفتنش اشک میریختم که چرا نمی تونم توی این مرحله حساس درست به پسرکم برسم. اینقدر درگیر این مسائل بودم که وقت و انرژی زیادی برای بررسی احساسم در رابطه با فرشته تازه اومده نداشتم. به مرور که دردها کمتر شد، حال و هوای باربدم بهتر شد، شروع کردم به شناختن بارانم. عشق به باران نرم نرمک آمدو تو دلم نشست.

حالا من مادر دو تا جوجه شیرینم. لبریزم از عشق و امید. از آرزوهای جور واجور برای بچه هام. هنوز خیلی برای قضاوت زوده ولی تا اینجای کار که خیلی خوشحالم از اینکه به تردیدام فائق آمدم وبرای داشتن بچه دوم به موقع تصمیم گرفتم.

Labels: , ,

3 Comments:

  • At 2/23/2009 12:10:00 PM , Anonymous Anonymous said...

    چقدر جالب بود این احساساتی رو که در موردش نوشتی.خیلی به دلم نشست این احساسات لطیفت، البته من فقط می تونم قسمت اولش رو درک کنم ولی خوب خوشحالم که در کل خودت راضی هستی و دو تا فرشته کوچولوی ناز داری .
    هر دو رو ببوس عزیزم
    بی صبرانه منتظر دیدنتون هستم
    فدای تو

     
  • At 2/24/2009 02:00:00 PM , Anonymous Anonymous said...

    واییییی پیمانه جون باورم نمیشه.نمیدونستم دوباره شروع کردی به نوشتن.الهی همیشه خوب و خوش باشی با فرشته های کوچولوت.
    امروز یادم افتاد که ایمیلت رو دارم .گفتم یه سر به وبت بزنم اگه بازم پست جدیدی نداشتی بهت ایمیل بزنم.هرچند شک داشتم ایمیل هات رو هم بتونی چک کنیو.
    خوشحالم که میبینم اینقدر شاد و خوشحالی.ایشالله که قدم باران هم مبارک باشه و مصل اسمش پر از برکت.میبوسمت عزیزم.مواظب خودت و قمری های کوچولوت باش.

     
  • At 2/25/2009 08:28:00 AM , Anonymous Anonymous said...

    عشق به توان دو يا عشق ضربدر دو؟

    اگر چه بينهايت ضربدر بينهايت ميشه بينهايت
    و
    بينهايت به توان دو هم ميشه باز بينهايت
    و
    نتيجه يکيه.ه

    :)

     

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home