تولدی دیگر

Tuesday, November 04, 2008

آدمها و موفقیت دیگران

واکنش آدمها در برابر موفقیت های دیگرون چهار مدل هست.

یه گروه به کل اونو نادیده میگیرند. حتی وقتی که بر حسب اتفاق سر صحبت باز میشه. یه دفعه ساکت میشن و بعد از اینکه خودشونو پیدا کردند با مهارت تمام موضوع بحث رو عوض می کنند و تو میمونی حیرون که آخه چی شد یهو.

گروه دوم از گروه اول پیشی میگیرند. اونها برعکس گروه اول سر صحبت رو باز می کنند ولی در آخر کار می بینی که نتیجه اخلاقی بحث این میشه که نه تنها کار شما موفقیت نبوده بلکه حتی یه جورایی می تونه باعث سرشکستگی هم باشه و شما نه تنها کار مهمی نکردید بلکه باید با شرمندگی اونو از این به بعد پنهان کنید.

گروه سوم شروع می کنند به تعریف و تشویق کردن کار و تا می تونند اونو بزرگ نشون میدن ولی در نهایت با ظرافت اعلام می کنند که خودشون قبلا این کار رو انجام دادند و حتی کار اونها یه جورایی از شما بهتر هم بوده و همه کردیتی که به شما دادند در واقع به نوعی میره توی جیب مبارک خودشون

اما گروه آخر گروهی هستند که می تونند بدون هیچ حب و بغضی برای شما خوشحال بشند و موفقیت شما رو جشن بگیرند. این گروه به شما حس خوب مهم بودن رو می چشونند.

این واکنش ها خیلی هم به اینکه شما رو دوست دارند و یا ندارند بستگی نداره. سه گروه اول آدمهایی هستند که نمی تونند بدون درگیر شدن در موضوع فقط و فقط شنونده باشند. این آدمها عادت دارند که هر موضوعی رو به خودشون تعمیم بدن. وقتی داری چیزی روبراشون تعریف می کنی به جای شنیدن موضوع تمام مدت دارن برای خودشون شخصیت پردازی می کنند و خودشون رو در جای جای اون موضوع قرار میدند. در نتیجه در پایان به جای اینکه بتونند برای موفقیت شما شاد باشند و این شادی رو بهتون نشون بدن، یکی از سه واکنش اول رو از خودشون نشون میدن.

ای کاش بتونیم بین خودمون و دیگرون مرز بکشیم. مرزها همیشه بد نیستند. گاهی اوقات مشخص بودن مرزها کمک می کنه که جلوی خیلی از جنگ ها و دعواها گرفته بشه. کاش بتونیم مرز وجود خودمون رو بشناسیم و کاش بتونیم که با شادی ها و موفقیت های دیگرون شاد باشیم و اونو حمله ای به خودمون ندونیم.

Labels:

4 Comments:

  • At 11/04/2008 10:10:00 AM , Anonymous Anonymous said...

    ممنون. تحليل خيلی جالبی بود.ه
    شنونده ی خوب بودن، هنر بزرگيه.ه

     
  • At 11/05/2008 11:25:00 AM , Anonymous Anonymous said...

    دقیقا درست میگی ، همیشه در چنین مواقعی آدمها یکی از این حالاتی رو که گفتی از خودشون بروز می دن ولی به نظر من چیزی که مهمه اینه که سعی کنیم دیگرون رو همون جوری که هستن با تمام خصوصیاتی که دارن پذیرا باشیم،سعی کنیم درون اونها به دنبال خصوصیات خوب ومثبتی که دارن بگردیم چون این خیلی طبیعی هست که هرکسی یه جور فکرکنه که اونم فقط مختص خودش هست و طبیعتا هرکسی هم به نظر خودش داره درست ترین فکرومی کنه.این که شخصیت دیگرون رو تجزیه تحلیل کنیم چیزی رو عوض نمی کنه وتنها چیزی که عاید آدم میشه اینه که خودش بیشتراذیت می شه که چرا این اینجوری گفت یا چرا اون اونجوری فکرکرد؟

    البته دوست جونم می دونم که بحث تو یه بحث کلی بود ولی خواستم بگم زیاد به این چیزا فکر نکن،پیر می شی هااااااااااااااااا:))))

     
  • At 11/06/2008 06:35:00 AM , Blogger تولدی دیگر said...

    مریم عزیزم منظور من از این نوشته اصلا این نبود که شخص خاصی رو تحلیل کنم و یا بخوام عوض کنم. من فقط نظر شخصی ام رو در مورد واکنش آدمها نوشتم و اینکه به نظر من اگر چطوری واکنش نشون بدیم می تونیم احساس بهتری رو در گوینده ایجاد کنیم و در مجموع جامعه مثبت تر وبهتری داشته باشیم

     
  • At 11/06/2008 06:38:00 AM , Blogger تولدی دیگر said...

    اینو یادم رفت بگم که فکر کردن به چیزهای خوب و درمیون گذاشتنش با دیگرون نه تنها آدم رو پیر نمی کنه بلکه شادابی و نشاط هم به همراه داره دوست جونم

     

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home