تولدی دیگر

Wednesday, September 24, 2008

سوء تفاهم

تلفن زدم تا در مورد مشکلی که براش پیش آمده بود بهش تسلی بدم. خیلی خوشحال شد. وسطای صحبت چیزی گفت که دلم گرفت. پیش خودم گفتم من زنگ زدم که تسلی بدم و نه اینکه بهم تیکه انداخته بشه. چیزی نگفتم دیدم که وقت مناسبی نیست. خواستم که با مادرش هم صحبت کنم که چون شلوغ بود قرار شد که بعد زنگ بزنم. توی فاصله دو تلفن کلی حرص خوردم. از دست خودم شاکی شدم که چرا مثل همیشه بی زبون ایستادم و نتونستم جواب بدم. بعد خودم رو توجیه کردم که نه وقت مناسبی نبود و من خودم نخواستم که جواب بدم. بعد از مدتها آرامش همه درگیری های درونی ام با شدت بیشتر از قبل بهم حمله کردند. همه بدی هایی که ازش دیده بودم، دلخوری ها، بدجنسی هایی که در حقم کرده بود یادم آمد. منی که مدتها بود بخشیده بودمش و در واقع حالا دوستشم داشتم، دوباره دلم چرک وسیاه شد. همه اینا توی فاصله دو ساعته بین دو تا تلفن اتفاق افتاد.

به مادرش زنگ زدم میون صحبتها مادرش هم همون حرف اونو تکرار کرد. دیگه نفسم بند آمده بود. ولی خوب مثل همیشه که ....... با خوشرویی خداحافظی کردم. شروع کردم به بدو بیراه گفتن به خودم که آخه اصلا به تو چه که زنگ بزنی به این آدمای......

یه دفعه چیزی مثل برخورد یه اتوبوس منو تکون داد. درحال راه رفتن بودم ولی ضربه اونقدر شدید بود که به روی زمین نشستم.

یادم افتاد اونی که هردوی اونا گفتند در واقع یک عبارت معمول هست که در این مواقع گفته میشه و اینکه 5 سال دوری باعث شده که من یادم بره. دلم آشوب شده بود. از خودم خجالت می کشیدم. از اینکه هنوزم می گذارم که اینقدر ساده یه سوء تفاهم افکارم رو بهم بریزه. شرمزده بودم. موضوع رو دلم سنگینی می کرد. دلم می خواست بهش زنگ بزنم و بهش بگم ولی میدونم که اینکارو بدتر می کنه و باعث ایجاد یه سوء تفاهم دیگه میشه.

خوشحالم که به موقع فهمیدم ولی کماکان از دست خودم عصبانی ام.

پس کی می خوام دست از این کارام بردارم؟

3 Comments:

  • At 9/24/2008 08:49:00 AM , Anonymous Anonymous said...

    پس تو هم يک دختره توی کله ات داری؟
    :)

     
  • At 9/24/2008 08:50:00 AM , Blogger تولدی دیگر said...

    نمی دونم من هیچ وقت مثل تو مجزا ندیدمش. اونو جزئی از خودم میدونم

     
  • At 9/24/2008 11:07:00 AM , Anonymous Anonymous said...

    مي دوني!منم خيلي وقتا با خودم كلنجار مي رم!خوشحالم كه تو اينن احساس تنها نيستم

     

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home