تولدی دیگر

Thursday, October 11, 2012

به بهانه سالگرد ازدواج

امروز سالگرد عقد ماست. دوازده سال پیش من یه دختر 25 ساله مات و مبهوت بودم. انگاری این مراسم من نبود. فقط تماشاچی بودم و با جریان پیش میرفتم. اونقدر نگرانی و ترس و هراس داشتم که حتی برای یک لحظه هم از مراسم لذت نبردم. ترسیدم، حرص خوردم، نق زدم و .... اون روز قرار بود که روز من باشه. قرار بود که خاطره انگیز و رویایی باشه ولی من حتی برای یک لحظه هم در مراسم خودم حضور نداشتم. 
سالها بعد وقتی که اونقدر بزرگ شدم که بفهمم زندگی اونقدر کوتاست که نباید برای نگرانی و دلشوره وقت تلف کرد، به هر تازه عروسی که رسیدم توصیه کردم که توی مراسمش حضور داشته باشه. بدونه که روز، روزه اونه. که امروز همه دنیا باید بایستند و زیبایی، جوانی و خوشبختی تورو تحسین کنند. مفت ازدستش نده.
ای کاش یکی هم پیدا میشد و به من اینو یادآوری می کرد. ای کاش اصلا یکی پیدا میشد که یادش بود که روز، روز منه. بچه اول یه پدرو مادر بی دست و پا بودم. پدر و مادری که خودشون اونقدر هول کرده بودند که یه جورایی تازه آویزون من بودند و من باید بهشون روحیه میدادم. 
امروز، بعد از گذشت دوازده سال دارم یاد میگیرم که در لحظه حضور داشته باشم. که نگرانی ها رو کم و لذت رو بیشتر کنم. راه طولانی هست و من با قدمهای لرزان و کوچک پیش میرم. اما می دونم که دارم پیش میرم و از این بابت به خودم میبالم.

Labels: ,

5 Comments:

  • At 10/11/2012 10:27:00 PM , Anonymous Anonymous said...

    salam dosteh azizam.. mamnonam az javabi ke be soalam dadin .. rastesh man dochar afsordeghi doran hamelegi shodam. in ro ham family doctorem taiid kard ham doctor OB-GYN (ZANAN) va ham doctor ravanshenasi ke raftam. ham doctor zananm ham ravanshensa takid be khordan daroo kardand. va man shoro kardam. rastesh man aslan be iran raftan fekr nemikonam chon raftan be onja badtar afsordeam mikoneh motasefaneh, albateh in be khatereh sharayt khasi hast ke dar iran darim va midonam agar beram badtar afsordeh misham az didan on sharayet. amma hamontori ke goftin bayad mozo ro jeddi begoram. beh har hal azizam merci az rahnemaihaton. hamishe movafagh va shad bashin. posthay doran bardariton ro mikhonam va shadidan hamzat pendari mikonam ba bazihashon
    Maryam

     
  • At 10/11/2012 10:28:00 PM , Anonymous Anonymous said...

    rasty salgard ezdevajeton ham mobarak.. kenar ha.m pir shin ishaaalahhhh
    Maryam

     
  • At 10/13/2012 07:53:00 AM , Blogger تولدی دیگر said...

    مریم عزیز
    خوشحالم که میبینم موضوع رو جدی گرفتی و تحت درمان هستی. انشاالله با آمدن نازنین کوچولوت روز به روز بهتر و خوشبخت تر باشی.

     
  • At 10/13/2012 06:09:00 PM , Anonymous پریسا said...

    خیلی مبارک باشه. :)‏

     
  • At 10/14/2012 05:04:00 AM , Anonymous سمیرا said...

    آخی...این حس شب عروسی که گفتی فکر کنم بین اکثر عروسها مشترک باشه. من مطمئنم اگه یکی اونموقع بهم میگفت امشب شب توئه و لذتش رو ببر چپ چپ نیگاش میکردم و تو دلم میگفتم خیلی دلت خوشه :)))) و فکر نمیکنم موثر میافتاد.
    هر چند که الان نظر تو رو دارم
    سالگرد ازدواج مبارک باشه

     

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home