تولدی دیگر

Tuesday, December 07, 2010

یه دوست قدیمی

وقتی که همه دنیا یه جور دیگه بهت نگاه می کنند، وقتی که همه بهت مستقیم یا غیر مستقیم میگن که آدم غیر عادی، پرتوقع، قدر نشناس، ناراحت، و همه بدی های دیگه ای که در چنته دارند، هستی، یه دفعه یه دوست قدیمی پیدا میشه و نفس به نفس بریده ات میده. بهت میگه که عجیب نیستی. که خواسته هات طبیعی هستند، که اونم این روزا رو سر کرده، همین حال ها رو داشته، دیوونه نیستی.
چقدر خوبه که آدم رو بشناسند. بین غریبه ها بودن خیلی سخت هست. بین آدمهایی که با تو متفاوتند و تورو نمی فهمند، تلاشی هم برای فهمیدن ندارند. در واقع از لحظه اولی که تورو دیدند یه علامت ضربدر جلوی اسمت زدند و برای همیشه تورو توی لیست بدها قرار دادند.
از تلاش برای برداشتن اسمم از لیست بدها که نه، لااقل پاک کردن علامت ضربدر خسته شده ام.
دوست خوبم، ممنون که با حرفات آرومم کردی و حال بدم رو به حال خوب تبدیل کردی.

Labels:

4 Comments:

  • At 12/07/2010 11:01:00 AM , Anonymous پریسا said...

    و چقدر بعضی وقتها آدم احتیاج داره بدونه که کسان دیگری هم مثل خودش هستند.‏

     
  • At 12/08/2010 10:49:00 AM , Anonymous Anonymous said...

    خدا تعداد اين دوستاتونو زياد كنه!

     
  • At 12/10/2010 11:06:00 PM , Anonymous دریا said...

    بعضی موقع ها آدم ها میشن پیامبرهایی که انگار خدا میفرستشون تا حال آدم رو خوب کنن. حتما" خودتم یه روزی برای یه کسی پیامبر بودی.

     
  • At 12/17/2010 04:40:00 AM , Anonymous شهره مامان مینو said...

    خدا بچه های گلتو برات ببخشه دخترک منم الان نه ماهه است اگه دوست داشتی به ما سر بزن

     

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home