تولدی دیگر

Monday, March 16, 2009

من ایرانم

بالاخره بعد از دردسرهای زیاد موفق شدیم که به ایران بیایم. شاید در مورد اینکه چه طور مثل پت و مت توی کارتون همینه به ایران سفر کردیم بعدا نوشتم ولی برای الان فقط اینو بگم که بلاخره بعد از مدتها دغدقه و شلوغی به کمی آرامش رسیدم. بعد از مدتها( فکر کنم باور نکنید اگه بگم 9 ماه) اونقدر آرامش دارم که شبها بعد از خوابوندن جوجه ها فرصت و درواقع بهتر بگم که روحیه اینو داشته باشم که صورتی بشورم، کرم شب بزنم و بعد از کمی مطالعه به خواب برم. هر چند که در کنار این شبای دوست داشتنی روزای شلوغی داریم. هنوز ساعت خوابمون تنظیم نشده و تقریبا صبح ها بین 5 تا 8 به خواب میریم و عصرها بیدار میشم. هنوز بیدار نشده دیدو بازدیدها شروع میشه. عاشق این دید و بازدیدها هستم. دیدن فامیل، سرشار شدن از محبت بیدریغشون، شلوغی و هیاهوها. ه
توی این آشفته بازار بیش از هرچیزی دلم واسه وبلاگ و دوستای وبلاگی ام تنگ بود ولی واقعا فرصتی نمیشد که سر بزنم. ه

از بوی بهار دلچسب شهر خوبم شیراز سر مستم. وقتی که پامو می گذارم توی حیاط، از بوی گلای شب بوی باقچه مست میشم. نفس عمیق میکشم و بوی گلها رو با ولع فرو میکشم و اومدن بهار رو با پوست و استخونم لمس می کنم.
پیشاپیش عید رو به همه تبریک می گم و سالی سرشار از شادی و خوشحالی برای همه آرزو میکنم.

Labels:

5 Comments:

  • At 3/17/2009 06:48:00 AM , Anonymous Anonymous said...

    سلام پیمانه جون امیدوارم در کنار خانواده چهارشنبه سوری خوبی رو داشته باشی و سالی خوب و خوش و پر از موفقیت و بهروزی رو در پیش رو داشته باشید، همیشه هوای دلت پر باشه عطر شب بو ها

     
  • At 3/17/2009 11:48:00 AM , Anonymous Anonymous said...

    به به می بینم که ایرانید. خوش باشید همیشه و خوش بگذره بهتون این ایام. سال خوب پر از چیزایی خوب خوب هم براتون آرزو می کنم. روی باربد و باران رو هم ببوس از طرف من

     
  • At 3/18/2009 02:58:00 AM , Anonymous Anonymous said...

    سلام پیمانه جونم
    خوش آمدی عزیزم، امیدوارم که سال نو برات سالی باشه پر از خیر و برکت و سلامتی و به همه چیزهای خوبی که دلت می خواد برسی.درضمن تولدت هم خیلی خیلی مبارک باشه.انشاالله که سالیان سال خوش و خرم وسلامت باشی و سایه ات بالای سر جوجه هات باشه عزیزم

    اینم به مناسبت تولدت و سال نو

    چه لطیف است حس آغازی دوباره،
    و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس...
    و چه اندازه عجیب است ، روز ابتدای بودن!
    و چه اندازه شیرین است امروز...
    روز میلاد...
    روز تو!
    روزی که تو آغاز شدی!
    تولدت مبارک عزیزم


    بوی عیدی

    بوی عيدی، بوی توپ، بوی کاغذرنگی،
    بوی تند ماهی دودی وسط سفره نو،
    بوی ياس جانماز ترمه مادربزرگ،
    با اينا زمستونو سر می‌کنم،
    با اينا خستگيمو در می‌کنم.


    شادی شکستن قلک پول،
    وحشت کم شدن سکه عيدی از شمردن زياد،
    بوی اسکناس تا نخورده لای کتاب،
    با اينا زمستونو سر می‌کنم،
    با اينا خستگيمو در می‌کنم.


    فکر قاشق زدن يه دختر چادر سياه ،
    شوق يک خيز بلند از روی بوته‌های نور،
    برق کفش جفت شده تو گنجه‌ها،
    با اينا زمستونو سر می‌کنم،
    با اينا خستگيمو در می‌کنم.


    عشق يه ستاره ساختن با دلک،
    ترس ناتموم گذاشتن جريمه‌های عيد مدرسه،
    بوی گل محمدی که خشک شده لای کتاب،
    با اينا زمستونو سر می‌کنم،
    با اينا خستگيمو در می‌کنم.


    بوی باغچه، بوی حوض، عطر خوب نذری،
    شب جمعه پی فانوس توی کوچه گم شدن،
    توی جوی لاجوردی، هوس يه آب‌تنی،
    با اينا زمستونو سر می‌کنم،
    با اينا خستگيمو در می‌کنم...

     
  • At 3/19/2009 05:12:00 AM , Anonymous Anonymous said...

    امروز تولدته! تولدت مبارك! هرچند كه تو هنوز نيومده بي معرفت شدي ولي مي ذارم به حساب گرفتاريت! حتما تلفن منو داري هرموقع كه وضعيتت مناسب بود باهام تماس بگير!
    نمي دونم الان شيرازي يا اومدي تهران!
    ما فردا بعد از سال تحويل مي ريم به سمت شيراز و تا 14 هم برنمي گرديم!
    سال نوت هم مبارك دوست جون

     
  • At 3/19/2009 09:19:00 AM , Anonymous Anonymous said...

    سلام پيمانه جون
    خوشجالم که خستگيت در رفته و دوباره نوشتی.ه
    تولدت مبارک، سال نو هم مبارک!ا
    اميدوارم سالی خيلی خوبی رو در کنار خانواده ی عزيزت آغاز کنی و کارهايت بخوبی پيش بره.ه

    جاتون پيش ما خاليه. بجای ما هم گلهای شب رو بو کن

    پريسا

     

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home