تولدی دیگر

Sunday, September 06, 2009

من وپیمانه کودک

مطمئنم که برای همه شما پیش آمده که بارها و بارها موضوعی رو بشنوید اما خوب درکش نکنید. و بعد از مدتها یه جای دیگه، یه کس دیگه همون موضوع رو واستون توضیح بده و یه دفعه با پوست و گوشتتون لمسش کنید. دیروز من اینو تجربه کردم. بارها و بارها موضوع حمایت والد درون از کودک درون رو به شکل های مختلف شنیده بودم امادیروز با گوشت و پوستم درکش کردم. برای اولین بار خودم رو در نقش والد درون دیدم و کودک درونم رو باربد فرض کردم و به خوبی تونستم بین اونها رابطه کودک و فرزندی رو که باید باشه برقرار کنم. برای اولین بار تونستم پیمانه کودک درونم رو عاشقانه دوست داشته باشم. این کشف بزرگ شاه کلیدی هست برای خیلی از مشکلات زندگی من. از هیجان لبریزم. برای هزارمین بار فرمول عشق رو برای خودم تکرار و تجزیه تحلیل می کنم و از این تکرار لذت میبرم.ه
شاید توی یه فرصت دیگه مفصل تر راجع به این موضوع نوشتم. اما الانی که دخترکم داره با بیقراری گریه می کنه نمی تونم بیش از این بنویسم.ه

Labels: , ,

4 Comments:

  • At 9/07/2009 05:33:00 AM , Blogger banooH2eyes said...

    از این که با سر شلوغت باز هم فرصت می کنی که بنویسی، خوشحالم.ه

    حالا با وجود دو تا کودک واقعی ات، فرصت مناسبی داری که پیمانه کوچولو را رها کنی تا حسابی برای خودش بازی کنه. ه

     
  • At 9/07/2009 03:11:00 PM , Anonymous دریا said...

    چقدر خوب که تونستی این کارو بکنی. مطمئنا" این مساله توی روابطتت با باربد هم تاثیر میذاره. من هنوزم احساس میکنم نمیتونم با کودک درونم رابطه برقرار کنم

     
  • At 9/08/2009 06:52:00 AM , Anonymous پریسا said...

    رز شدن از مرز دانستن به فهمیدن، کار بزرگیه. در فرصت بهتر برامون بیشتر بنویس.

     
  • At 9/09/2009 01:21:00 AM , Anonymous hoda said...

    خوبي خانمي؟ چه تجربه جالبي بود! كاش بيشتر نوشته بودي! راستي تو سي دي دكتر هلاكويي رو از كجا تهيه كردي ؟ در ضمن منتظر جواب ايميلم هم هستم

     

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home