تولدی دیگر

Monday, July 14, 2008

آخر هفته ای که گذشت

دیروز خونه تکونی کردیم. راستش چون مدتی هست که توی فکر ایران رفتن هستیم اصلا دست و دلم به هیچ کاری نمیره. بدجوری "هوم سیک" شده ام. فقط دلم می خواد روزا بگذرند و من به فوریه نزدیک تر بشم. به هر حال دیروز محمد در یک اقدام شجاعانه به خونه تکونی پرداخت. بیچاره همه کارها رو هم دست تنها انجام داد چون حال من اونقدر بد بود که فقط یه گوشه نشسته بودم و به مبارزه ای خستگی ناپذیر با حس بالا آوردن می پرداختم. خونه تکونی که نه در واقع یه سری از خرت و خورت هامون رو ریختیم دور، لباسایی که نمی پوشیدیم دیگه جدا کردیم که بگذاریم توی باکس های دونیت و دکور گوشه نشیمن رو هم برداشتیم که باعث شد که کلی نشیمن و دل من باز بشه. همین تغیرات جزئی کلی بهم چسبید. انگار که یه گام نزدیکتر شدم.

درضمن دوروز پیش پسرک من دو ساله شد. پسرم قد کشیده و بزرگ شده. با دیدنش احساس می کنم که زندگی توی وجودم به جریان می افته. این روزا یه حال خاصی داره، چند دقیقه ای یه بار میاد و دست می اندازه دور گردن من یا باباش و لباشو می گذاره رو لبامون و می بوسه و این دقیقا همون وقتی هست که من با صدای بلند می گم خدایا آخه مگه من دیگه چی از تو می خوام. محمد معمولا اینجور مواقع سجده شکر می کنه.

روز جمعه رو مرخصی گرفته بودم تا برای پسرم توی مهد کودکش تولد بگیریم. از صبح با هم توی خونه تنها بودیم. معمولا این موقعیت پیش نمیاد چرا که من معمولا روزهای تعطیل با باربد توی خونه هستم که محمد هم هستش. ولی اون روز فقط منو باربدم بودیم. خیلی لذت بخش و شیرین بود. با وجودی که شب هم مهمون داشتم و یه کوه کار رو دوشم بود ولی با هم کلی بازی کردیم. نمی تونید تصور کنید که چقدر بی قرار روزی هستم که خودم رو بازنشست کنم و به دلم برسم.

و در آخر اینکه پسرک من دیشب برای اولین بار توی عمرش از بینیش خون آمد. داشت بازی می کرد و می دوید که یه دفعه با بینی به زمین خورد. خیلی گریه و بیتابی کرد. منکه حسابی هول کرده بودم به محمد میگفتم گه ببریمش ارژانس ولی محمد منو مطمئن می کرد که جای نگرانی نیست. دستمالی رو که بینیش رو باهاش پاک کرده بودم به یادگاری های دیگه ای که داره اضافه کردم. خدایا حافظ همه بچه ها و به همراه اونها بچه های من باش

پ.ن

نمی دونم چرا این پستم مثل مشروح اخبار شد

3 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home