تولدی دیگر

Sunday, December 08, 2013

من و زندگی



بین شلوغی های زندگی، مدرسه و تکالیفش، کلاسهای جورواجور این دوتا فسقلی، کارها و وظایف خانه داری و نهایتا همراهی و همدلی همسرداری، پیدا کردن فرصتی برای پیمانه، بمانند پیدا کردن سوزنی در انبار کاهدان میمونه. اما وقتی این فرصت دست میده، فرصتی که دل و فکرم هردو درلحظه حضور داشته باشند، شیرینی اش رو با تمام وجود مزه مزه می کنم. در احساس آرامش غرق میشم و بخودم یادآوری می کنم که زندگی یعنی همین، همین یه لحظه حضور. لحظه ای که بی دغدغه نگرانی بچه ها و یا هزارویک کارتمام نشدنی خانه، نگرانی برای پدر بیمارم و یا هر فکر و خیال دیگه میگذرونم.
مثل الانی که جوجه های من کلاس پیانو دارند و من بیخیال روی این مبل برای خودم لم داده ام و دارم می نویسم. یا وقتهایی که بیرون سالن ژیمناستیک نشسته ام و دارم با مادرهای دیگه از هر دری صحبت می کنیم و از مصاحبت هم لذت میبریم.
دوست دارم این زمانهای کوتاه پیمانه ای رو. درش حضور دارم و از هرآنچه که درجریان است لذت میبرم.

Labels:

2 Comments:

  • At 12/09/2013 11:48:00 AM , Anonymous samira said...

    امان از این زمان‌های کوتاهی‌ که گاهی مادرا واسه خودشون پیدا می‌کنن. نمی‌دونی چطور بگذرونیش. من گاهی از خوشحالی‌ قفل میشم و هزار تا برنامه‌ای که گذاشته بودم واسه همین لحظه‌ها هم از ذهنم میره ... ( مث دیدن یکی‌ از فیلم‌هایی‌ که تو لیست انتظار دیده شدن هستن، جدول حل کردن، تو کامپیوتر تتریس بازی کنم ....)، واقعا باید ممنون بچه هامون باشیم که اینطوری از این دقایق اضافی لذت می‌بریم :)

     
  • At 12/11/2013 01:22:00 PM , Blogger تولدی دیگر said...

    قربونت برم سمیرا اسم تتریس منو به سال دانشگاه برد و کلی ذوق کردم.

     

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home