تولدی دیگر

Tuesday, April 29, 2008

پیمانه سلبریتی میشود

6 ماه بعد از آمدنمون به کانادا من به کالج رفتم و یه دوره یک ساله رو گذروندم. دوره خیلی جالبی بود. دیروز داشتم به محمد می گفتم که شاید بی دغدغه ترین دوران زندگی ام بود
پارسال وقتی از مرخصی زایمان برگشتم یه ایمیل از طرف کالج داشتم که خواسته بودند به عنوان فارغ التحصیل موفق باهام مصاحبه ای داشته باشند. منم که توی اینجور مواقع خیلی بی دست و پا هستم بهشون هیچ جوابی ندادم و صداشو هم در نیاوردم. حدود دو سه ماه بعد به محمد گفتم، کلی منو دعوا کرد که چرا جواب ندادم و تشویقم کردکه باهاشون تماس بگیرم. منم که کلی شجاع شده بودم ایمیل رو جواب دادم
خلاصه ماجرا این شد که قضیه از یه مصاحبه ساده در مجله به مصاحبه تصویری تبدیل شد
یکی از بزرگترین ترسهای من توی زندگی جلوی دوربین قرارگرفتن بوده. مثل سگ ترسیدم ولی انجامش دادم. مثل همه کارهای دیگه میترسم و انجام میدم
Yes, This is me!!!!!
قرار هست که حدود یه ماهه دیگه اونو روی سایت کالج بگذارند. به محض اینکه گذاشتند اول نگاهش می کنم اگه خوب بود به شما هم خبر میدم که ببینید. نه باباشوخی کردم، بهتون خبر میدم تا باهم بخندیم
خلاصه خواستم بگم که اگه بامن کاری داشتید با منشی ام تماس بگیرید
شوهر نازنینم ازت ممنونم که مثل همیشه بهم قوت قلب دادی. باعث شدی که به موضوع به عنوان یه فان نگاه کنم و ازش لذت ببرم



4 Comments:

  • At 4/29/2008 11:51:00 AM , Anonymous Anonymous said...

    برای بهتر زندگي کردن باید گذشته را بدون هيچ تاسفي پذیرفت،

    با اعتماد زمان حال را گذراند و بدون ترس براي آينده آماده شد

    . ايمان را نگهداشت و ترس را به گوشه اي انداخت.

    باید که شک هايت را باور نکنی و هيچگاه به باورهايت شک نکنی.

    زندگي شگفت انگيز است فقط اگر بداني که چطور زندگي کنی

    پیمانه جونم خیلی از شنیدن خبر موفقیتت خوشحال شدم و بهت از صمیم قلب تبریک میگم.فقط تاهمه کامنت نذاشتن و سرت شلوغ نشده یه جا هم واسه ما رزرو کن(ای کاش که ما زنها یه کم فقط یه کم بیشتر قدر خودمونو می دونستیم)



    "خلقت زن ...."

    از هنگامی که خداوند مشغول خلق کردن زن بود، شش روز می گذشت .
    فرشته ای ظاهر شد و عرض کرد : چرا اين همه وقت صرف اين يکی می فرماييد ؟

    خداوند پاسخ داد : دستور کار او را ديده ای ؟

    او بايد کاملا" قابل شستشو باشد، اما پلاستيکی نباشد .
    بايد دويست قطعه متحرک داشته باشد، که همگی قابل جايگزينی باشند .
    بايد بتواند با خوردن قهوه تلخ بدون شکر و غذاي شب مانده کار کند .
    بايد دامنی داشته باشد که همزمان دو بچه را در خودش جا دهد و وقتی از جايش بلند شد ناپديد شود .
    بوسه ای داشته باشد که بتواند همه دردها را، از زانوی خراشيده گرفته تا قلب شکسته، درمان کند .
    و شش جفت دست داشته باشد .

    فرشته از شنيدن اين همه مبهوت شد .

    گفت : شش جفت دست ؟ امکان ندارد ؟

    خداوند پاسخ داد : فقط دست ها نيستند. مادرها بايد سه جفت چشم هم داشته باشند .

    -اين ترتيب، اين می شود يک الگوي متعارف برای آنها .

    خداوند سری تکان داد و فرمود : بله .

    يک جفت برای وقتی که از بچه هايش می پرسد که چه کار می کنيد، از پشت در بسته هم بتواند ببيندشان .
    يک جفت بايد پشت سرش داشته باشد که آنچه را لازم است بفهمد !!
    و جفت سوم همين جا روی صورتش است که وقتی به بچه خطاکارش نگاه کند،
    بتواند بدون کلام به او بگويد او را می فهمد و دوستش دارد .
    فرشته سعی کرد جلوي خدا را بگيرد .

    اين همه کار براي يک روز خيلی زياد است. باشد فردا تمامش بفرماييد .

    خداوند فرمود : نمی شود !!
    چيزی نمانده تا کار خلق اين مخلوقی را که اين همه به من نزديک است، تمام کنم .

    از اين پس می تواند هنگام بيماری، خودش را درمان کند، يک خانواده را با يک قرص نان سير کند و يک بچه پنج سال را وادار کند دوش بگيرد .

    فرشته نزديک شد و به زن دست زد .

    اما ای خداوند، او را خيلی نرم آفريدی .

    بله نرم است، اما او را سخت هم آفريده ام. تصورش را هم نمی توانی بکنی که تا چه حد می تواند تحمل کند و زحمت بکشد .

    فرشته پرسيد : فکر هم می تواند بکند ؟

    خداوند پاسخ داد : نه تنها فکر می کند، بلکه قوه استدلال و مذاکره هم دارد .
    آن گاه فرشته متوجه چيزي شد و به گونه زن دست زد .
    ای وای، مثل اينکه اين نمونه نشتی دارد. به شما گفتم که در اين يکی زيادی مواد مصرف کرده ايد .

    خداوند مخالفت کرد : آن که نشتی نيست، اشک است .

    فرشته پرسيد : اشک ديگر چيست ؟

    خداوند گفت : اشک وسيله ای است برای ابراز شادی، اندوه، درد، نا اميدی، تنهايی، سوگ و غرورش .

    فرشته متاثر شد .
    شما نابغه‌ايد ای خداوند، شما فکر همه چيز را کرده ايد، چون زن ها واقعا" حيرت انگيزند .
    زن ها قدرتي دارند که مردان را متحير می کنند .
    همواره بچه ها را به دندان می کشند .
    سختی ها را بهتر تحمل می کنند .
    بار زندگی را به دوش می کشند،
    ولی شادی، عشق و لذت به فضای خانه می پراکنند .
    وقتی مي خواهند جيغ بزنند، با لبخند مي زنند .
    وقتی می خواهند گريه کنند، آواز می خوانند .
    وقتی خوشحالند گريه می کنند .
    و وقتی عصبانی اند می خندند .
    برای آنچه باور دارند می جنگند .
    در مقابل بی عدالتی می ايستند .
    وقتی مطمئن اند راه حل ديگری وجود دارد، نه نمی پذيرند .
    بدون کفش نو سر می کنند، که بچه هايشان کفش نو داشته باشند .
    براي همراهی يک دوست مضطرب، با او به دکتر می روند .
    بدون قيد و شرط دوست می دارند .
    وقتی بچه هايشان به موفقيتی دست پيدا می کنند گريه می کنند و و قتی دوستانشان پاداش می گيرند، می خندند .
    در مرگ يک دوست، دل شان می شکند .
    در از دست دادن يکی از اعضای خانواده اندوهگين می شوند،
    با اينحال وقتی می بينند همه از پا افتاده اند، قوی، پابرجا می مانند .
    آنها می رانند، می پرند، راه می روند، می دوند که نشانتان بدهند چه قدر برایشان مهم هستيد .
    قلب زن است که جهان را به چرخش در می آورد
    زن ها در هر اندازه و رنگ و شکلی موجودند می دانند که بغل کردن و بوسيدن می تواند هر دل شکسته اي را التيام بخشد
    کار زن ها بيش از بچه به دنيا آوردن است، آنها شادی و اميد به ارمغان می آورند. آنها شفقت و فکر نو مي بخشند
    زن ها چيزهای زيادی برای گفتن و برای بخشيدن دارند

    خداوند گفت : اين مخلوق عظيم فقط يك عيب دارد

    فرشته پرسيد : چه عيبی ؟

    خداوند گفت : قدر خودش را نمی داند

     
  • At 4/29/2008 12:01:00 PM , Blogger تولدی دیگر said...

    maryam jon,

    binazir bod. vaghean jomle jomlash dorost va kamel bod. midoni ye zaman age kasi raje be inke zanha faghat baladand bache be donya biyarand harf mizad mano ta hade marg asabani mikard vali alan fekr mikonam bozorgtarin honare zanha be donya avordane rohe khodast va hamintor parvaresh va shekofa kardanesh.
    yadame ye zamani ye nafar be maskhare migoft "زنان را بود یک هنر نشینند و زایند شیران نر"

    alan vaghean eteghad daram ke doroste. in jomle mitone ye jomleye tahghir amiz be nazar biyad vali be nazare man ye tarife kamel az ye zane.
    maryam jon man didgaham nesbat be zan bodane khodam kheili avaz shode. darvaghe baraye inke be commentet eshare karde basham bayad begam ke daram yad migiram ke gahdre zan bodane khodam ro bedonam. dige donbale esbate in nistam ke az marda chizi kam nadaram chera ke in ye moghayeseye ahmaghanast. raje be in matlab hamin roza chiz minevisam
    ghorbonet

     
  • At 4/30/2008 01:30:00 AM , Anonymous Anonymous said...

    binaziri...

     
  • At 4/30/2008 07:21:00 AM , Blogger تولدی دیگر said...

    ok maryam haye nazanin lotfan be man komak konid ta betonam tashkhis bedam kodometonid:)
    albate edea milonam ke az roye neveshtehaton mitonem begam ke kodometon hastid. fekr mikonam ke binaziri ro maryam sabe nazaninam neveshte. akhe faghat one ke toye in donyaye be in bozorgi fekr mikone ke man binaziram :):)
    age eshtebah kardam vaghean mazerat mikham:(

     

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home