تولدی دیگر

Thursday, April 17, 2008

روح بازیگوش من

نمیدونم حال و هوای بهاره یا این فکر جدیدی هست که مدتیه تو سرم افتاده؟ در هر صورت هر چی که هست منو لبریز کرده از شورو شوقی بی نظیر. بعضی وقتها احساس میکنم الانه که روحم از تنم پر بکشه. انگار که تنم براش کوچیک شده. هی سعی میکنم سرش رو به چیزای مختلف گرم کنم تا وقت بگذره اونوقت به موقعش هر دومون با هم بال بکشیم و بریم ولی بدشانسی اینه که خیلی باهوشتر از این حرفاست. هی میگه زود باش وقت تنگه خیلی کارهای نکرده داریم.

اگه کسی راه حلی برای معطل کردن یه روح مشتاق داره ارائه بده. البته نمیخوام اشتیاقش از بین بره میخوام همین جوری 120 سال مشتاق و سرزنده باهام باقی بمونه

آمین

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home