کتاب خواندن با اعمال شاقه
اونهائی که من رو میشناسند می دونند که چقدر کتاب خوندن رو دوست دارم. خوب طبیعتا بعد از ازدواج مثل همه آدمهای ازدواج کرده دیگه وقت زیادی واسه خوندن نداشتم. ولی مدتی هست که از زمان سر کار رفتنم استفاده می کنم و کتاب میخونم(دو ساعت در روزیک ساعت رفت و یک ساعت برگشت) . بعضی وقتها هم برای خودم مهمونی میگیرم و شبا موقع خواب چند صفحه ای می خونم و این درست زمانی هست که یه نفر دیگه هم مهمونی داره اونم پسر شیطونه منه که به محض اینکه میبینه من دارم کتاب می خونم هر جای خونه که باشه خودش رو میرسونه. ( تازگی یاد گرفته که انگشتش رو روی نوشته ها حرکت بده و از خودش صدا دربیاره که مثلا داره می خونه) میادو خودش رو میندازه روی من و بین من و کتاب قرار می گیره و شروع می کنه به خوندن. اونوقت من باید با صبوری منتظر بمونم تا خوندن حضرت اشرف تمام بشه. حالا حال منو در نظر بگیرید و قتی که کتاب به جای هیجانیش رسیده. ولی جالب اینه که من از این کار باربد نه تنها عصبانی نمیشم که لذت هم میبرم چون فکر می کنم باعث میشه مثل مامانش به خوندن علاقمند بشه. دلیل دوم هم اینه که اهمیتی نداره که اون چه کار میکنه در هر صورت من عاشقم
3 Comments:
At 1/13/2008 11:49:00 AM ,
Anonymous said...
salam be hamegi
kojaeid shoma?chera inghadr dir be dir sar mizani be in khune?
At 1/13/2008 11:55:00 AM ,
Anonymous said...
gole man khubi?
in gol pesar khub dare atish misuzunehaaaaa
az tarafe khalash hesabi bechelunesh NAKONE DELET NAYAD
mibusametoon
hezarta
At 1/13/2008 12:57:00 PM ,
تولدی دیگر said...
salam nazaninam,
are nemidoni ke che atshi misuzone. balayi shode ke nago dar zemn hesabi ham rabetash ba dokhtara khobe(bichare man :()
merci azizam ke behem sar mizani dar zemn az tarafe khalash hesabi chelondamesh.
doset daram nazaninam
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home