تولدی دیگر

Sunday, March 26, 2006

دلتنگی و شب عید

دلم خونه پدریم رو می خواد بغل مامانم, نوازشای بابا, شیطنتهای داداشا. این شب عیدی دلم داره می ترکه. دلم برای اون همزادی که گذاشتمش و ازش گذشتم اومدم اینوردنیا تا زندگی مشترکم رو حفظ کنم پر میزنه. برای اون شب تا صبح درددل کردن باهم اشک ریختن باسکوت سرشار از ناگفته ها
آخ که دلم توی این شب عیدی داره تو تنهایی می پوسه

0 Comments:

Post a Comment

Subscribe to Post Comments [Atom]

<< Home