مدتهاست که تو فکرایجاد وبلاگ هستم
راستش از اونجایی که ادم تنبلی هستم تا امروز طول کشیده.ولی بالاخره موفق شدم. نمیدونم که این وبلاگ چی از اب دربیاد ولی برای من یه حس خاص داره حس به پشت خوابیدن روی اب تو دریا. وقتی که هیچ کس تو ساحل نیست فقط تو هستی و تو با صدای لطیف موجا و گه گاهی هم مرغ دریایی که از بالای سرت رد میشه.وای دریا چقدر دلتنگتم
میتونی این حس رو بفهمی؟وقتی چشمات رو ببندی وای که چه حس قشنگی داره. خنکای اب زیر افتاب سوزان ،توی این حالت مثل اینه که مالک دنیایی. فارغ از همه قیدوبندها. این تنها لحظه ای هست که می تونی خودت باشی خود واقعی به دور از همه بایدها و نبایدها
همه اینا رو گفتم که بگم احساس من نسبت به این وبلاگ چی هست. اینجا خلوتگاه من هست با خودم. اینجا شونه پهنی هست که می خوام براش از هق هقهام بگم. براش بگم که یک باره چشم بار کردم و دیدم که تو یه دنیایه دیگه هستم. بگم که مدتها طول کشید تا فهمیدم که چی شده. مدتها طول کشبد تا فهمیدم که دوباره متولد شدم اره توی این وبلاگ می خوام از تولد دوبارم بگم وسختیهاش
2 Comments:
At 1/13/2008 03:22:00 AM ,
sepideh said...
azizam bazam mesle hamishe khalaghiyat be kharj dadi. ijade weblog behtarin rahe ertebate donyahamone. to 20 khanomee
At 1/13/2008 12:59:00 PM ,
تولدی دیگر said...
merci aros khanome azizam ke behem sar mizani va mamnon ke inghadr be man lotf dari
Post a Comment
Subscribe to Post Comments [Atom]
<< Home